اعتراض رپ فارس

 

تو شبای سکوت فریاد من بود

حاجی واشنگتن

بزار شروع بشه غصه با غم غربت ... بزار سه چار دقیقه بریم تو صحبت
بزار یه بار من بشم آدم بد داستان ... ما که راهمون کشیده ب ترکستان
میگن زبون سرخ سرسبزو میده بر باد ... بزار بده وقتی آرزوهام رفت بر باد
بزار حاجی بیاد این دهنو گل ببنده ... بزار بیاد سر قبر بهم بخنده
وقتی سیلاب واسه حاجی یه قطرس ... وقتی حاجی سوار خوشی شده دربست
حاجی تو
عادت نداری به نداشتن ... دوروبریات یا پادوئن یا گماشتن
تو که مشرق و مغربت حوریه ... حوری شصت و هشتی تن بلوریه
بهشت اون دنیا توی قصر تو پیداس ... وقتی خوشی های دنیا واسه ما رویاس
وقتی حاجی سمت دبی تو پروازه ... پسر حاجی اماکنه پروندش بازه
یا با بنز میگرده توی خیابونا اطراف ... دولا راست بشن براش تاجر و صراف
وقتی زندگی ما خورد به سربالایی ... حاجی با درو داف لم داده بود تو هاوایی
وقتی زیر سر حاجیمون بالشت پره ... کلانه که به خون ما ها تشنه تره
چون ما هر ماه نمیتونیم بشون حال بدیم ... زیر سیبیلی بدیم یا بشون پروبال بدیم
حاجی ما که یخچالمون فقط آب توشه ... حاجی ما زندگیمون از بیخ پاپوشه
شدیم پرستویی تو آژانس شیشه ای ... حاجی تو با ریش دنبال ریشه ای
حاجی یه خاطره بگم تا تنت بلرزه ... بخدا به شنیدنشم می ارزه
یادته حاجی شب عید اون زن بیوه که ... مونده بود تو خرج چار قلم میوه که
یه کم ازت پول قرض خواست اون بدبخت ... دادی بش اما نصف شبش روی تخت

کروس: اگه حرفای من حکم باد معدس ... پس چرا حاجی به خون من تشنس
من که تنها سلاحم این قلمم بود ... پس چرا تن من پر ز زخم دشنس
وقتی یقه حاجیمون تا بیخ بسته بود ... یه جوون بود که از زندگیش خسته بود
یه جوون بود که تو جوونیش مرده بود ... چونکه حقشو این حاجیمون خورده بود

نگو حقمو خوردی خب ریا نکن ... حاجی ما ذغالیم دیگه مارو سیاه نکن
حاجی آقای من رفت جنگ ترکش خورد ... وقتی تو، تو حجرت شدی ارتش بد
وقتی آقای من گوشت دم توپ بود ... حاجی بریون میزدو توپ توپ بود
وقتی جنگمون جنگ تن با تانک بود ... حاجیمون توی صف تاسیس بانک بود
حاجی بیا رپ بخون بزن گل کن ... حاجی بیا یبار جای من تخیل کن
حاجی بیا بخون از نون شب نداشتنا ... از بذر کینه رو تو دل کاشتنا
از سهامای توی دبی داشتنا ... از پول روی پول انباشتنا
از لابی های با جزایری داشتنا ... اختلاصو پنهون نگه داشتنا
حاجی تز میده جوون ازدواج کن ... بابا قبلش این مسکن رو حراج کن
که من دست زنمو نگیرم برم زیر پل ... نرم خواستگاری باباش بم بگه اوسکل
تو که خونه مونه هیچی نداری ... خرج زنتو میخوای از کجا بیاری
که سرم تا دسته بره تو ماتحتم ... که پیش خودم بگم چقدر بدبختم
که تو یومیم بمونمو زندگیم فرعی شه ... زنم واسه پول بره صیغه شرعی شه
حاجی میدونی این خیلی درده ... وقتی مردی محتاج یه نامرده
حاجی چه میدونی چی میگذره سمت ما ... وقتی فقط حسرت مونده تو دست ما
حاجی وژدانت تو حرفای من اسیر میشه ... بیخیال بابا پروازت داره دیر میشه

کروس: اگه حرفای من حکم باد معدس ... پس چرا حاجی به خون من تشنس
من که تنها سلاحم این قلمم بود ... پس چرا تن من پر ز زخم دشنس
وقتی یقه حاجیمون تا بیخ بسته بود ... یه جوون بود که از زندگیش خسته بود
یه جوون بود که تو جوونیش مرده بود ... چونکه حقشو این حاجیمون خورده بود


 


نا گفته ها
میخوای کل کل کنی
بگی شهر پرته ... اگه رپری از درد بگو این شرطه
شعری نگو دوروزه باشه و مصرف بشه ... رپو با شعرت بالا بکش این ارزشه
رپ بدون درد آدما بی معنیه ... اونی که خطر میکنه رپر فنیه
(شاهین نجفی)

کروس: دلمون خوش بود یه روز میشیم گاندی ... حتی نتونیستیم بشیم مث اندی
نه کامران هومن شدیمو نه شب پره ... که تو آنتن ببینیمونو بخندی
دلمون خوش بود یه روز میشیم گاندی ... حتی نتونیستیم بشیم مث اندی
نه کامران هومن شدیمو نه شب پره ... که تو آنتن ببینیمونو بخندی

بزار بگم حرفایی
که تو دل مونده ... بزار بگن باز علی شرو وور خونده
بزار بگن بعد هشت سال برگشته ... همونی که از رپ فارس نگذشته
بزار بگن همون پسری که ویرونس ... اصن بزار بگن النور دیوونس
آره دیوونس چونکه بچه پولدار نیست ... حقیقتو دیده و دنبال انکار نیس
نه میخوام بدونی که من دستگیر شدم ... نه که تکی با ده نفر درگیر شدم
هیچ حال نمیکنم بگن علی اینکارس ... نه نمیگند تو کمرش پر قمه قدارس
تو درگیری یکبارم دست به تیغ نبردم ... گرچه بارها این تنو به تیغ سپردم
تو دعواها تنها امیدم به مشتم بود ... هرچند فقط دیوار آجری پشتم بود
من یه بوکسورم با یه دماغ شکسته ... یکی که به زندگیش گند نشسته
وقتی بیست سالم شدو هیچ گهی نیستم ... چونکه با آقازاده ها دمخور نیستم
وقتی زندگیم پر شده از غم و رنج ... مث مجری دیوث شبکه پنج
نمیخوام تو پی ام سی کلیپامو فر بدم ... همه چی آرومه بخونمو کونو قرر بدم
من نه دروداف از سرو کولم میرن بالا ... نه که زیر پامه یه شورلت ایمپالا
من ماشین زیر پام شده شرکت واحد ... وقتی بهم میزنند انگ مجاهد
من این چیزارو دیدمو صدبار مردم ... حتی اشک خدارو من در اووردم
 

کروس: دلمون خوش بود یه روز میشیم گاندی ... حتی نتونیستیم بشیم مث اندی
نه کامران هومن شدیمو نه شب پره ... که تو آنتن ببینیمونو بخندی
دلمون خوش بود یه روز میشیم گاندی ... حتی نتونیستیم بشیم مث اندی
نه کامران هومن شدیمو نه شب پره ... که تو آنتن ببینیمونو بخندی
 

شنیدم میگن شاهنامه تهش خوشه ... واس ما که اولو آخرش ناخوشه
ما که اولو آخرو گند زدیم ... روبروی دنیا لبخند زدیم
بلکه مهربون شه و باهامون راه بیاد ... خوشی امروز نه حتی فردا بیاد
چه شبایی که با قمیشی سحر کردیم ... چه شبایی که ما تنهایی سفر کردیم
چه خوشی هایی که ما ازش حذر کردیم ... چه شبایی که تو غربت خطر کردیم
وقتی قمه داش آکل بره توی دستار ... یکی مث گلزار میشه سوپر استار
وقتی جمشید مشایخی پیر رندان ... وقتی زندگی واسش شده مث زندان
دلت میگیره وقتی میبینی دلخوشیش ... یه تیکه قبره تو قطعه هنرمندان
وقتی استاد اوسکل دانشگاه ... نمیفهمه قد دربون زایشگاه
وقتی دوروبریات یه مشت ابر اوسکلن ... یا که گنده گوزن، یا که چس خورن
وقتی یارو با پول بابائه جلوت پز میده ... وقتی شرافت تورو جامعت دزدیده
وقتی نمیدونن که چه حسی داره ... آدم یه لباسو چند سال بپوشه
وقتی جای کتابای شهید مطهری ... ملت میرن سراغ این یارو انوشه
وقتی تصمیم میگیرن با فال هندی ... تو به دنیا و مافیهاش میخندی






خون خواهی
سال هشتاد و دو
کروس: وقتی النور رپو استارت زد ... تو نشسته بوی پای استار ست
یا با فیلمای آبگوشتیت خوش بودی ... یا با کلیپهای اندی سرخوش بودی
ماها بودیم که از اجتماع رپ کردیم ... تو شبای سکوت فریاد کردیم
زدیم بدخوامونو لت و پار کردیم
یاغی گری ، رسم ماست
جرات توی ، حرف ماست
دنیای ما ، قلب ماست

رپ به معنای کلمه یعنی اعتراض ... نه که چندتا بچه پولدار بشند رپ باز
چند سالی دور بودم از این رپ لعنتی ... اما برگشتم به هر قیمتی
هر طرفو میبینم همه شدن رپ باز ... چون که واسه داف بازی به رپ دارن نیاز
رپ فارسیو قاطی کرده با ذلت ... میاد دری وری تحویل میده به ملت
اما من حرفام تیزو برندس ... چونکه رپ واسه من هست مقدس
پس چندتایی جمله میگم برات واسه نصیحت ... نمیدونم بزار پا نصیحت یا که حقیقت
حاجی بین منو تو بدون من سر ترم ... من بایس جهانی شم با افکار برترم
نمیخوام با افکارم بمونم تو حاشیه ... شده میام بالا حتی بگید طرف ناشیه
خب چرا وقتی میتونم به ریشت بخندم ... بمونم پایین و دهنم رو ببندم
پس دیگه النور نمیده رو بتون ... با تشکر از برنامه خوبتون

کروس: وقتی النور رپو استارت زد ... تو نشسته بودی پای استار ست
یا با فیلمای آبگوشتیت خوش بودی ... یا با کلیپهای اندی سرخوش بودی
ماها بودیم که از اجتماع رپ کردیم ... تو شبای سکوت فریاد کردیم
زدیم بدخوامونو لت و پار کردیم
یاغی گری ، رسم ماست
جرات توی ، حرف ماست
دنیای ما ، قلب ماست

وقتی النور رپو استارت زد ... تو نشسته بودی پای استار ست
وقتی خیابون گردیامون بوی خون میداد ... وقتی رفیقمون تو بغلمون جون میداد
ماها بودیم که از اجتماع رپ کردیم ... وقتی توی زرنگ تو خونه خف کردی
پس تو فاز زرنگیت نمون داش ... زرنگ آقا تختیه نه توی کلاش
آخه نکبت لاشخور نئشه بنگی ... چی چی تو خودت دیدی که میگی زرنگی
زرنگ مسلمانه که تو لیگ مونده ... هرچند زیدشو داش علی مالونده
زرنگ میرزا کوچیک توی جنگل بود ... نه اون آقازاده ای که پای منقل بود
حاجی علی النور بوی کفن میده ... چون که حقایقو بدجور خفن میگه
اما هیچ ترسی نداریم از هیچ کسی ... هرچند توی غربت بی کسیم
پس حالا که آینده ما صلیب صداس ... بشاش به مسئولی که میگه فکر ماس





آرزوی بر باد
روز اولی که منو دیدی یادت هست ... من بودمو توئو اون کوچه ی بن بست
جفت دستامو گرفتی توی دستات ... گفتی تا آخر این خط هستم بات
گفتی منم مث خودتمو از دیار غربت ... اما نگفتی عروسکمو خراب محبت

دیگه توی دنیای من تو جایی نداری ... ازت جدا میشم توی این روزای بهاری
ازت میگذرم چونکه تو ازم گذشتی ... رفتی با غریبه موندی برنگشتی
آره همون غریبه های بچه پولدار ... همونا که تا دیروز بودن یه دامدار
همونا که تا دیروز نخود می کاشتن ... همونا که تو خونشون طویله داشتن
همونا که پولشون برگ برندس ... همونا که تیپشون اصل خندس
همونا که تا دیروز بود الاغ سوار ... ولی امروز با ماشین میاد سر قرار
بات لاس میزنه تا دلش زنده شه ... غریبه ای که خب نیم قرنی سنشه
تو رو سوار کنه و مابقی قصه ... توئو دودو بوی عودو یه پرن خسته
فکر که میکنم تو ارزش نداشتی ... تو دستتو تو دست هرکی میزاشتی
هرکی تو خیابون به تو چشمک میزد ... فرداش توی آغوش تو جفتک میزد
قبول که من مشکل مالی داشتم ... ولی خداییش واسه تو کم نمیزاشتم
اصن گور تو و پدرتو بنز زرشکیت ... تف به اون چشای گربه صفت مشکیت
من که رفتم تو با اون یارو اوسکله خوش باش ... همونی که قد یه ارزنه دنیاش
همون که تو ماشینش بوی پهن میاد ... آره عزیز باهاش بمون خیلی بهت میاد
آره میاد روزایی که پر غم و درده ... روزایی که مث شب تاریک و سرده
میاد روزایی که بایس خون گریه کنی ... روزایی که نیستم تا بم تکیه کنی
اون روزایی که من بدون تو شادم ... دیگه حتی نمیای در یادم
من رفتمو شدم آرزوی بر باد ... دیگه واسم مردی عزیز روحت شاد






بالا و پایین شهر

الان توی بالاشهریمو اینجا بهشته ... شاید پیش خودت بگی این سرنوشته
که یکی برج داره هشتادو هشت طبقه ... یکی اجاره خونش هشت ماهه عقبه
یکی استخر خونش قد خزر ... یکی پنتش رو کل شهر داره نظر
الان توی بالاشهریم مرفه بی درد اینان ... کسایی که بالا پایینو ساختن همینان
حالا بیا باهمدیگه بریم به پیشوازه ... حقایقی که تورو به وحشت میندازه
حقیقتی که غذای شب نون خشکه ... و یه جا پارتیو مشروب بشکه بشکه
یکی روز رو تا شب کار کنه گرچه ... باز شب شرمنده زن و بچه
بالا و پایین شهر، مث روز و مث شب، اختلاف تو سطح شهر، منم یه ویرونشم

کروس: زندگی من کشیده ب فرعی ... همه رویاهامم شده پوچ و نامرئی
رویاهایی که فقط موندن در یاد ... آرزوهایی که تو جوونی رفت بر باد
زندگی من کشیده ب فرعی ... همه رویاهامم شده پوچ و نامرئی
رویاهایی که فقط موندن در یاد ... آرزوهایی که تو جوونی رفت بر باد

داستانم داستان یه پسر تنهاس ... کلی سختی دیده و امیدش به فرداس
زندگیشو شروع کرد با فقط مطلق ... بین زمین و هوا بودش معلق
حالا بزار بگم بدترین جای داستان ... که قید پایتختو بزنی بری شهرستانو
جوری توی غربت تنها بشه شب و روزت ... که حتی دلتم واسه خودت بسوزه
با جیب خالی و پرسه های توی غربت ... تیر نگاه بیگانه ها بود مث تهمت
که خاطرات خوب اونو از یاد میبردن ... امید به آینده توی چشماش میمردن
زندگی بدشو فکر خودکشی ... روزای بی خاطره، روزای بی دلخوشی
تو این ظلمت روزای تاریک و سردش ... حتی خدا هم تنها گذاشتو رفتش

کروس: زندگی من کشیده ب فرعی ... همه رویاهامم شده پوچ و نامرئی
رویاهایی که فقط موندن در یاد ... آرزوهایی که تو جوونی رفت بر باد
زندگی من کشیده ب فرعی ... همه رویاهامم شده پوچ و نامرئی
رویاهایی که فقط موندن در یاد ... آرزوهایی که تو جوونی رفت بر باد

ما پا برهنه ها ریگی ب کفشمون نیست ... دلمونم به بزرگی کهکشون نیست
صد وصله زدیم به دل شکستمون ... حتی دریغ از یه آه واسه دل خستمون
خدا اگه تو خدایی ولی شرمنده ... چرا اینجا یه عده خدان یه عده بنده
پس تو هم بایس بری بالا و یه خداشی ... تا که بواسطش از همشون جداشی
مث کوه محکم و استوار و سختی ... وقتشه بکشی بیرون از بدبختی
دنیا صدات میکنه تا فتحشی کنی ... همتت افسانه تو یه ارتش بدی
پس روی پاهای خودت بزرگ شو و مرد باش ... لحظه به لحظه آماده نبرد باش
دلت دریاستو با یه سنگ موج نمیشه ... پس تو بمون توی اوج تا همیشه






لعنت نامه
قربون دل زخمیت برم دادا ... مث خودمی احمق و بی ادعا
شیکم گنده نکردی از مال مفت ... دوروبرت نداری آدم دم کلفت
تو هم توی زندگی دلت خیلی سوخته ... تو هم زندگی غمو به دلت دوخته
بگو تو هم مث من حسرتو دیدی ... تو هم یه جوونی اما بریدی
تو هم دیدی که چه جوری حق ناحق میشه ... چطور یه نالوتی توی حرف یاحق میشه
تو هم میفهمی چیه پشت نداشتن ... غریب بودن هرجایی پا گذاشتن
تو هم توی شبای عید دلت شکست ... تو هم کشتی آرزوهات به گل نشست
تو هم لاشخور داشتی تا دورت کنند ... واسن بمیری تا تیکه پارت کنند

کروس: لعنت به این دنیای مرده
لعنت به اونی که حقمو خورده
لعنت به این بغض شکسته
لعنت به این همه درهای بسته
لعنت به این ترس ما از فردا
لعنت به این غلطیدن توی دردا
لعنت به این عشقای نکبتی
لعنت به این دنیای لعنتی
 

لعنت به این دنیا و مردمش ... عشق است داریوشو بوی گندمش
که یه مرحمی توی شبای غربت ... که با بغض زمزمه کنی با لکنت
وقتی زندگی ما شده زنده مانی ... اسم سگ دوهامونم زندگانی
ماها لگد مال شده ی روزگاریم ... حکم اون یابوئه جلوی گاری
آخه ما که تاس بندازیم تهش جفت یکه ... روزا بغضیه که تو شب میترکه
بغضی که بام بوده از اول داستان ... کوچه های جنوب شهر اوج تابستان
ده سالگی رفقائو بازیهای ساده ... همه با چرخ تو با پای پیاده
گشتن توی کوچه ها شده کارشون ... تو با پای پیاده، هه دنبالشون

کروس: لعنت به این دنیای مرده
لعنت به اونی که حقمو خورده
لعنت به این بغض شکسته
لعنت به این همه درهای بسته
لعنت به این ترس ما از فردا
لعنت به این غلطیدن توی دردا
لعنت به این عشقای نکبتی
لعنت به این دنیای لعنتی

زندگی این نیست بگیم روز و شبمون به پاست ... زندگی رسیدن به مرز آرزوهاست
آرزوی داشتن آرامشو عدالت ... گذر زمان اونم به قیمت بطالت
زندگی با ذلت، اونم بین ملت ... واسه قانع کردن افکارم پی علت
توی فوتبالم به حقت نرسیدی ... چار تا اوسکلو تو لیگ پا به توپ دیدی
دلت میخواستی بشینیو زار بزنی ... از حسرت زمینو گاز بزنی
آخه مشکل نیست غم عدالتو داشتن ... یا اونا که عدالتو زیر پا گذاشتن
خب مشکل ماییم که ساکت نشستیم ... خیلی چیزا دیدیم ولی چشم و گوشو بستیم
من حرف دلمو به تو گفتمو میرم ... تصمیم با تو ولی من باهاش درگیرم

اوترو: لعنت به این پاییز بد رنگ
لعنت به این مردم صد رنگ
لعنت به این گوشی صفحه شکسته
لعنت به این مسئولای خجسته
لعنت به این جیب های خالی
لعنت به این خوشی های خیالی
لعنت به شب گریه های من
به این غم غربت لحظه های من


 

با تشکر ساسان طهماسبی مدیریت وبسایت

AliElenor.ir